محل تبلیغات شما


با هیچ معجزه ای 

عقربه به عقب بر نمی گردد 

کلمه که از دهان پرید 

پریده است

به لانه اش بر نمی گردد.


مادران مان

هیچگاه 

دوباره کودکی مان را آبستن نمی شوند 

 

کلمه های مانده در دهان

 در گذر زمان

ترش می شوند و  

از

 دهان

 می افتند.

عقربه به عقب بر نمی گردد 

ببین!

آستین هایمان

چقدر از ثانیه های مرده پُرند؟!

چه می شود

گاهی پشت چراغ قرمز شهر 

لبخندمان را هدیه کنیم 

به چشم های گل فروشی که شیشه را می کوبد 

و دست هایمان را 

به دست فروش کنار خیابان .

وقتی

از دوشنبه بازار شهر باز می گردیم. 

کتری بی آب روی اجاق

کوچه ها مچاله می شوند

عقربه ها مثل کبوترند.

نمی ,های ,عقربه ,عقب ,گل ,فروشی ,بر نمی ,عقب بر ,به عقب ,گل فروشی ,های گل

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه فرهنگسرای ملاصدرای اشتهارد اشعار نادر اسدپور ثبت ازدواج بین المللی در گرجستان